پل گپ

پل گپ

آلترناتيوي براي پل گپ عنوان طرحي بود كه ما براي يك مسابقه در دانشگاه پلي تكنيك ميلان فرستاديم ، ما موفق به كسب مقام نشديم ولي چالش ارزشمندي را تجربه كرديم .
پل گپ يك پل تاريخي در مركز شهر خرم آباد است ، پلي كه در دوران صفوي و به شيوه اصفهاني ساخته شده است ، ولي در تلاطم زمانه سرنوشت متفاوتي با پل هاي هم عصر خود در اصفهان داشته است !
طبق اسنادي كه در دسترس است حكايت ازين قرار است كه در دهه ي ١٣٠٠ شمسي سيل عظيمي در شهر خرم آباد رخ ميدهد كه موجب آسيب و خسارات زيادي به منازل و املاك شهروندان ميشود، چند روز بعد از سيل فرماندار وقت كه مسبب اين خسارات را پل گپ ميداند و معتقد است كه حجم اين پل موجب هدايت آب رودخانه به محلات شده است ، در كمال ناباوري دستور انفجار پايه هاي مياني اين پل را صادر ميكند ! و البته كه در قسمت مياني اين پل شاه نشيني نيز وجود داشته است نه به جلال و شكوه شاه نشين پل خاجو اصفهان ولي با همان كاركرد !
و در ادامه چند تيغه بتني جايگيزين شاه نشين و طاق هاي آجري پل ميشوند !
شهر هم كه هر روز در حال بزرگتر شدن و متراكم شدن است و در طي دهه ها از طرفين بستر رودخانه را جمع تر و جمع تر ميكند به شكلي كه در حال حاضر از هر طرف پل سه طاق آن سالم و دست نخورده زير خاك مدفون شده اند ! دو عدد از طاق ها در طرفين نيز محل عبور خيابان ساحلي شده اند و در اين سالها در اثر برخورد ماشين ها آسيب هاي فراواني ديده اند ! مابقي طاق ها نيز بعضا ماوايي براي بي خانمان ها شده اند !

ما كه از ديرباز كارمان حسرت خوردن براي پتانسيل ها و فرصت هاي از دست رفته شهر و ديارمان بوده است ، اينبار تصميم گرفتيم حداقل در حد يك طرح و پيشنهاد خودمان دست بكار شويم ، البته با حضور اين سيستم مديريتي ناكارآمد شايد اينگونه اقدامي از جانب ما بيشتر چيزي شبيه يك خيالبافي باشد .

در كشور ما كه عموما ابنيه و محوطه هاي تاريخي به واسطه عدم نگهداري و يا مرمت غير اصولي شرايط بسيار اسفناكي دارند ، معدود آثاري هم كه مورد مرمت قرارميگيرند به هيچ وجه به نيرو يا گروه هاي متخصص سپرده نميشوند و اساسا نگاه علمي و پژوهشي به اين پروژه ها ندارند ! البته زحمات انگشت شمار شركت ها و گروه هايي كه كماكان با جان دل دراين حوزه درحال تلاش و كوش و انجام فعاليت هاي حرفه اي هستن قابل انكار نيست ، شركت هايي مثل عمارت خورشيد ، شركت باوند ، شارستان و …. كه براي ساليان خدمات بسيار ارزشمندي دراين حوزه به كشورمان ارائه داده اند و ما هرگز خود را در جايگاه نقد به عملكرد و آثار اين عزيزان نميبينيم !
نقد ما در طراحي اين پروژه به شيوه مرمت رايج در كشور ماست كه شايد سالهاست كه در كشورهاي جهان اول شيوه اي منسوخ است .
شيوه اي كه عموما در آن وقت و هزينه اي صرف مطالعات و كار تحقيقاتي نميشود و به سطحي ترين شكل ممكن به مفهوم مرمت آثار تاريخي نگاه ميشود ،
نتيجه اي اين نگرش هم اينست كه صرفا قسمت هايي كه از ساختمان تاريخي كه از بين رفته را بار ديگر عين به عين ساخته ميشود و كنار آن ساختمان قديمي گذاشته ميشود و بعضا گزافه گويي ها و اضافه كاري هايي هم چاشني كار ميشود و در نهايت يك ساختمان تاريخي كه معلوم نيست اصل است يا فيك در مقابل چشمان مخاطب قرار ميگيرد ، بعضا كاربري هايي مثل موزه ، هتل و مهمانسرا و … هم به آن اختصاص داده ميشود !
خيالبافي كه ما براي پل گپ داريم چيزي فراي يك مرمت به سبك ايراني !!!! است ! ما نميخواهيم بدل گذشته را بسازيم  ! ما نميخواهيم كسي را فریب بدهیم ! آن قسمتي از گذشته را كه آب با خود برده ديگر هيچوقت برنميگردد!
ما نميخواهيم اين پل يك شيي دكوري و بي مصرف باشد در گوشه اي از شهر و مردم صرفا به تماشای آن بیایند!

ما ميخواهيم اين پل دوباره يك پل شود ! پلي با همان پويايي و رونق قديم ! ما ميخواهيم دوباره اين پل عضو مهمي از شهر باشد !
اين اتفاق فقط زماني مي افتد كه اين پل براستي در خدمت نيازهاي جديد شهر باشد !
همانگونه كه سه قرن پيش به اين منظور ساخته شده است ، پلي كه در خدمت نيازهاي آن زمان شهر بوده ، پلي كه هم عبور مرور را در شهر ميسر كرده و هم خود تبديل به يك تفرجگاه شده ، چيزي كه در معماري و پل سازي آن دوران رايج بوده است .
ما نميخواهيم پل را مرمت كنيم ! ميخواهيم پل را “باز زنده سازي “كنيم !
ميخواهيم پل را با نياز هاي امروز مردم اين شهر مطابقت دهيم ، ميخواهيم بقول امروزي ها آپديتش كنيم !
و در عين حال ماهيت تاريخي آن را هم حفظ كنيم و حتي تدابيري براي محافظ و نگهداري بهتر از قسمت هاي تاريخي باقي مانده آن بيانديشيم .

قسمت هايي از پل زير خاك رفته اند دوباره سر از خاك درمي آورند ! عرصه رودخانه بزرگتر ميشود ! ساختماني همانند آن شاه نشين از دست رفته بجاي آن ساخته ميشود ولي با ابعاد و مقياس و كابري امروزي ! به سبك معماري امروز ! شاهنشيني كه از چند فضا تشكيل شده كه عموما كاربري هايي مثل كافه و رستوران و گالري هنري به خود ميگيرند . و فضاها و مبلمان شهري كه در سرتاسر فضاهاي زيرين و كناري پل قرار ميگيرند تا پل به مقصدي مناسب براي گذران روزمرگي هاي شهروندان تبديل شود .
يك عرشه فلزي در بالاي طاق هاي آجري قرار ميگيرد كه از طرفين با كابل به دكل هاي بتني مهار شده است و فاصله يك متري كه با عرشه پل آجري دارد باعث ميشود كه كلا بار تراقيك از دوش قسمت تاريخي پل برداشته شود و به عرشه فلزي جديد منتقل شود . عرشه جديد عرشه پهن تري است تا هم پل تاريخي را بهتر در مقابل ناملايمتي هاي جوي محافظت كند و هم بار ترافيكي شهر را بخوبي عهده دار شود ! در اين عرشه يك مسير رفت برگشت سواره و دو پياده رو در طرفين قرار ميگيرند .
محوطه زير پل تماما به گونه اي طراحي شده كه در اكثر فصول كم آب سال مناسب عبور مرور و استفاده بعنوان يك پاتوق و تفرجگاه شهري باشد . فضاهايي براي برگزاري دورهمي ها و مراسمات جمعي .
تمام قسمت هاي جديدي كه به پل الحاق ميشوند از متريال هاي امروزي مثل بتن و فلز و شيشه ساخته شده اند و ساختاري كاملا مدرن دارند ، تا هم بخوبي بتوانند نيازهاي جديد را برآورده كنند و هم تضادي حساب شده با قسمت تاريخي پل داشته باشند !
و اين كليت ايده ايست كه ما براي اين پروژه داريم ! ما ميخواهيم با اين كار كيفيتي جديد به شهر بي افزاييم ! كيفيتي كه زماني وجود داشته است ، ولي امروز از دست رفته و با مرمت رايج اين اثر تاريخي كاملا تغيير ماهيت ميدهد !
ما ميخواهيم آن كيفيت را از دل تاريخ دربياوريم و دوباره به شهر تزريق كنيم …