طراحی کانسپت اولیه اقامتگاه طبیعت گردی زاگرس کاری است از دفتر معماری ارژن برای ارائه بعنوان طرح پیشنهادی برای پروژه ای با این نام و این منظور که قرار بود در دل یکی از مناطق جنگلی مناطق جنوبی شهر خرم آباد ساخته شود . منطقه ای که از بافت جنگلی و کوهستانی بی نظیری برخوردار است و علاوه بر این در فواصل بسیار نزدیک از سایت، آبشارها رودخانه ها و روستاهای قدیمی وجود دارند که هرکدام از آنها خود به تنهایی یک جاذبه گردشگری ارزشمند هستند . در طرحی که برای اقامتگاه گردشگری زاگرس ارائه شده این مجموعه میتواند نقش بسیار مهمی در هدایت گردشگران برون استانی و خارجی به این منطقه را داشته باشد چراکه از تمامی شرایط لازم برای اقامت و پذیرایی از این مهمانان برای آن در نظر گرفته شده .فضاهایی همچون اتاق ها و سوییت های اقامتی مستقل ،کافه و رستوران استخر مسقف و استخر روباز و تمامی فضاهای خدماتی مورد نیاز برای این مجموعه در نظر گرفته شده اند. برای مثال یک اسطبل اسب برای این مجموعه در نظر گرفته شده که قابلیت راه اندازی تورهای گشت زنی در جنگل ها و کوهستان های اطراف را برای مهمانان این مجموعه مهیا میکند . مجموعه از یک کافه تریای بزرگ برخوردار است که علاوه بر پذیرایی از مهمانان مجموعه ، مستقلا نیز قابلیت خدمات دهی عمومی را داراست و این خود میتواند مقصد مناسبی برای گذران اوقات شهروندان خرم آبادی نیز باشد . در معماری این مجموعه سعی شده حداکثر ارتباط ممکن با بستر برقرار شود . حجم کلی آن یاد آور معماری روستاهای کوهستانی زاگرس است و در عین از حال حال و هایی مدرن و امروزی برخورداراست . دراین راستا بسیار تلاش شده که از الگوهای کهنه و منسوخ شده برای این منظور ( ارتباط با بستر ) استفاده نشود و درواقع هرآنچه عنصری از گذشته که در امروز قابل توجیه است مورد توجه قرار گیرد . چه بسا تکنیک ها و عناصری از معماری گذشته باشند که راه حلی برای مسائل و چالش های جدید در اختیار گذارند . تکنیک هایی که در گذشته به انسان توانایی به خدمت درآوردن نیروها موجود در طبیعت را میداد نیروهایی همچون نور ، باد ، سرما ، گرما و ….
تصاویر موجود تنها اتود اولیه ای هستند که ما برای توجیه کارفرمای این پروژه تهیه کردیم و متاسفانه در ادامه شرایط گسترش طرح و اجرای این پروژه هیچوقت فراهم نشد .
آلترناتيوي براي پل گپ عنوان طرحي بود كه ما براي يك مسابقه در دانشگاه پلي تكنيك ميلان فرستاديم ، ما موفق به كسب مقام نشديم ولي چالش ارزشمندي را تجربه كرديم .
پل گپ يك پل تاريخي در مركز شهر خرم آباد است ، پلي كه در دوران صفوي و به شيوه اصفهاني ساخته شده است ، ولي در تلاطم زمانه سرنوشت متفاوتي با پل هاي هم عصر خود در اصفهان داشته است !
طبق اسنادي كه در دسترس است حكايت ازين قرار است كه در دهه ي ١٣٠٠ شمسي سيل عظيمي در شهر خرم آباد رخ ميدهد كه موجب آسيب و خسارات زيادي به منازل و املاك شهروندان ميشود، چند روز بعد از سيل فرماندار وقت كه مسبب اين خسارات را پل گپ ميداند و معتقد است كه حجم اين پل موجب هدايت آب رودخانه به محلات شده است ، در كمال ناباوري دستور انفجار پايه هاي مياني اين پل را صادر ميكند ! و البته كه در قسمت مياني اين پل شاه نشيني نيز وجود داشته است نه به جلال و شكوه شاه نشين پل خاجو اصفهان ولي با همان كاركرد !
و در ادامه چند تيغه بتني جايگيزين شاه نشين و طاق هاي آجري پل ميشوند !
شهر هم كه هر روز در حال بزرگتر شدن و متراكم شدن است و در طي دهه ها از طرفين بستر رودخانه را جمع تر و جمع تر ميكند به شكلي كه در حال حاضر از هر طرف پل سه طاق آن سالم و دست نخورده زير خاك مدفون شده اند ! دو عدد از طاق ها در طرفين نيز محل عبور خيابان ساحلي شده اند و در اين سالها در اثر برخورد ماشين ها آسيب هاي فراواني ديده اند ! مابقي طاق ها نيز بعضا ماوايي براي بي خانمان ها شده اند !
ما كه از ديرباز كارمان حسرت خوردن براي پتانسيل ها و فرصت هاي از دست رفته شهر و ديارمان بوده است ، اينبار تصميم گرفتيم حداقل در حد يك طرح و پيشنهاد خودمان دست بكار شويم ، البته با حضور اين سيستم مديريتي ناكارآمد شايد اينگونه اقدامي از جانب ما بيشتر چيزي شبيه يك خيالبافي باشد .
در كشور ما كه عموما ابنيه و محوطه هاي تاريخي به واسطه عدم نگهداري و يا مرمت غير اصولي شرايط بسيار اسفناكي دارند ، معدود آثاري هم كه مورد مرمت قرارميگيرند به هيچ وجه به نيرو يا گروه هاي متخصص سپرده نميشوند و اساسا نگاه علمي و پژوهشي به اين پروژه ها ندارند ! البته زحمات انگشت شمار شركت ها و گروه هايي كه كماكان با جان دل دراين حوزه درحال تلاش و كوش و انجام فعاليت هاي حرفه اي هستن قابل انكار نيست ، شركت هايي مثل عمارت خورشيد ، شركت باوند ، شارستان و …. كه براي ساليان خدمات بسيار ارزشمندي دراين حوزه به كشورمان ارائه داده اند و ما هرگز خود را در جايگاه نقد به عملكرد و آثار اين عزيزان نميبينيم !
نقد ما در طراحي اين پروژه به شيوه مرمت رايج در كشور ماست كه شايد سالهاست كه در كشورهاي جهان اول شيوه اي منسوخ است .
شيوه اي كه عموما در آن وقت و هزينه اي صرف مطالعات و كار تحقيقاتي نميشود و به سطحي ترين شكل ممكن به مفهوم مرمت آثار تاريخي نگاه ميشود ،
نتيجه اي اين نگرش هم اينست كه صرفا قسمت هايي كه از ساختمان تاريخي كه از بين رفته را بار ديگر عين به عين ساخته ميشود و كنار آن ساختمان قديمي گذاشته ميشود و بعضا گزافه گويي ها و اضافه كاري هايي هم چاشني كار ميشود و در نهايت يك ساختمان تاريخي كه معلوم نيست اصل است يا فيك در مقابل چشمان مخاطب قرار ميگيرد ، بعضا كاربري هايي مثل موزه ، هتل و مهمانسرا و … هم به آن اختصاص داده ميشود !
خيالبافي كه ما براي پل گپ داريم چيزي فراي يك مرمت به سبك ايراني !!!! است ! ما نميخواهيم بدل گذشته را بسازيم ! ما نميخواهيم كسي را فریب بدهیم ! آن قسمتي از گذشته را كه آب با خود برده ديگر هيچوقت برنميگردد!
ما نميخواهيم اين پل يك شيي دكوري و بي مصرف باشد در گوشه اي از شهر و مردم صرفا به تماشای آن بیایند!
ما ميخواهيم اين پل دوباره يك پل شود ! پلي با همان پويايي و رونق قديم ! ما ميخواهيم دوباره اين پل عضو مهمي از شهر باشد !
اين اتفاق فقط زماني مي افتد كه اين پل براستي در خدمت نيازهاي جديد شهر باشد !
همانگونه كه سه قرن پيش به اين منظور ساخته شده است ، پلي كه در خدمت نيازهاي آن زمان شهر بوده ، پلي كه هم عبور مرور را در شهر ميسر كرده و هم خود تبديل به يك تفرجگاه شده ، چيزي كه در معماري و پل سازي آن دوران رايج بوده است .
ما نميخواهيم پل را مرمت كنيم ! ميخواهيم پل را “باز زنده سازي “كنيم !
ميخواهيم پل را با نياز هاي امروز مردم اين شهر مطابقت دهيم ، ميخواهيم بقول امروزي ها آپديتش كنيم !
و در عين حال ماهيت تاريخي آن را هم حفظ كنيم و حتي تدابيري براي محافظ و نگهداري بهتر از قسمت هاي تاريخي باقي مانده آن بيانديشيم .
قسمت هايي از پل زير خاك رفته اند دوباره سر از خاك درمي آورند ! عرصه رودخانه بزرگتر ميشود ! ساختماني همانند آن شاه نشين از دست رفته بجاي آن ساخته ميشود ولي با ابعاد و مقياس و كابري امروزي ! به سبك معماري امروز ! شاهنشيني كه از چند فضا تشكيل شده كه عموما كاربري هايي مثل كافه و رستوران و گالري هنري به خود ميگيرند . و فضاها و مبلمان شهري كه در سرتاسر فضاهاي زيرين و كناري پل قرار ميگيرند تا پل به مقصدي مناسب براي گذران روزمرگي هاي شهروندان تبديل شود .
يك عرشه فلزي در بالاي طاق هاي آجري قرار ميگيرد كه از طرفين با كابل به دكل هاي بتني مهار شده است و فاصله يك متري كه با عرشه پل آجري دارد باعث ميشود كه كلا بار تراقيك از دوش قسمت تاريخي پل برداشته شود و به عرشه فلزي جديد منتقل شود . عرشه جديد عرشه پهن تري است تا هم پل تاريخي را بهتر در مقابل ناملايمتي هاي جوي محافظت كند و هم بار ترافيكي شهر را بخوبي عهده دار شود ! در اين عرشه يك مسير رفت برگشت سواره و دو پياده رو در طرفين قرار ميگيرند .
محوطه زير پل تماما به گونه اي طراحي شده كه در اكثر فصول كم آب سال مناسب عبور مرور و استفاده بعنوان يك پاتوق و تفرجگاه شهري باشد . فضاهايي براي برگزاري دورهمي ها و مراسمات جمعي .
تمام قسمت هاي جديدي كه به پل الحاق ميشوند از متريال هاي امروزي مثل بتن و فلز و شيشه ساخته شده اند و ساختاري كاملا مدرن دارند ، تا هم بخوبي بتوانند نيازهاي جديد را برآورده كنند و هم تضادي حساب شده با قسمت تاريخي پل داشته باشند !
و اين كليت ايده ايست كه ما براي اين پروژه داريم ! ما ميخواهيم با اين كار كيفيتي جديد به شهر بي افزاييم ! كيفيتي كه زماني وجود داشته است ، ولي امروز از دست رفته و با مرمت رايج اين اثر تاريخي كاملا تغيير ماهيت ميدهد !
ما ميخواهيم آن كيفيت را از دل تاريخ دربياوريم و دوباره به شهر تزريق كنيم …